سلام 

در قسمت قبلی اومدیم اسکریپت اصلی کار رو نوشتیم که میرفت وبلاگ های بروزشده رو بدست میاورد . این قسمت میخوایم ببینیم چطور میشه اسکریپت رو به عنوان یک سرویس در لینوکسمون پیکربندیش کنیم که دائما در پس زمینه به طور خودکار اجرا بشه و کارشو انجام بده .

موافقین ۵ مخالفین ۰

سلام .

در پست قبلی در مورد کارکرد این سرویس توضیح دادم و تو این پست بی مقدمه میریم سراغ کار .

موافقین ۵ مخالفین ۰

دو روز پیش وسطای روز بود حوصلم سر رفته بود یه پروژه ی کوچیکی انجام دادم که میخوام طرز ساختش رو توی وبلاگم بنویسم (در یکی از پست های آینده) . تو این پست فقط میخواستم معرفیش کنم که پروژه چیکار میکنه . 

درواقع این پروژه یه سرویس مخصوص لینوکسه که در پس زمینه اجرا میشه و یه لیستی از وبلاگ هایی که دنبال میکنم رو بهش میدم . این سرویس طی دوره های زمانی مشخص مثلا هر ۲ دقیقه یکبار میره صفحه وبلاگ های بروز شده رو چک میکنه و به محض اینکه ببینه یکی از وبلاگ هایی که من دنبالشون میکنم پست جدید گذاشته ،  تو سیستم به من اطلاع میده . 

اینجوری نیازی نیست من لزوما وارد پنل وبلاگم بشم تا ببینم از دوستان کی پست گذاشته . مستقیما روی سیستم خودم میتونم ببینم آیا کسی پست جدید گذاشته یانه و اگر بود بیام پست رو بخونم . 

موافقین ۵ مخالفین ۰

همون مثل قبل (و بعد) از تابستان ، منهای درس :)))

موافقین ۷ مخالفین ۰

آرمینو دیشب دادن من ببرمش سلمونی موهاشو کوتاه کنه . 

تو راه ببین چی به من میگه . 

من بهش میگم آرمین موهاتو چجوری میخوای بزنی ؟‌ 

میگه میخوام کوتاه کنم موهامو ( ایول سید خوب شد گفتی ) .

 

یکم راه رفتیم به من میگه : حسین موهامو مثل کوه درست نکنه یهو شاخ بزنم به یکی !!! :|||

 

آخرشم بردمش سلمونی وسط کار نشسته بود یهو گفت من دستشویی دارم . برش گردوندم خونه کارشو انجام داد دوباره برگشتیم رفتیم ادامه سلمونی . 

موافقین ۵ مخالفین ۰

من یه دوست دارم به اسم صالح . تو دوتاشهر جدا زندگی میکنیم .

متوسطه اول که رفتم مدرسه ثبت نام کردم با صالح به عنوان همکلاسیم آشنا و دوست شدم

وقتی برای کلاس دهم مدرسه متوسطه ۲ ثبت نام کردم دیدیم عه !‌منو صالح باز هم رشته و هم کلاسی هستیم .

الانم تو دانشگاه عه ! من و صالح هم رشته و همکلاسی هستیم :))))

اگه بعدا دیدیم عه ! من و صالح همکار هستیم و یه جا کار میکنیم اصلا تعجب نمیکنم ... :) البته خوشحالم میشم اینطوری باشه

موافقین ۱۰ مخالفین ۰

من این مدت سریال Rabbit Hole (2023) رو میدیدم . خانواده شب ها سریال برف بی صدا میبارد رو میدیدند که منم گاهی همراه میشدم و خط داستانیش رو سوسکی دنبال میکردم . 

دیشب که قسمت آخر Rabbit Hole رو دیدم و خوابیدم یه خواب عجیبی دیدم . تو خوابم خط داستانی این دو سریال باهم قاطی شده بود . 

درواقع حبیب توی سریال ایرانی همون کراولی شخصیت شرور پرقدرت و نفوذ توی Rabbit Hole بود . 

وقتی خواهره حبیب میخواست به بقیه بگه حبیب چه شروریه و میخواد باهاشون چیکار کنه ، حبیب با تکنولوژی هایی که داشت خواهرشو فلج کرد که نتونه با بقیه حرف بزنه .

 

بعد امام علی اومد خواهر حبیبو شفا داد .

فکر میکنم بعدش رفت به همه گفت اینجاشو یا یادم نیست یا بیدار شدم .

موافقین ۳ مخالفین ۰

یکی از بهترین انتشاراتی که ازش استفاده میکنم No Starch هستش . این انتشارات عمدتا کتاب های مرتبط با کامپیوتر و حوزه های مربوطه منتشر میکنه . حوزه هایی مثل برنامه نویسی ، هکینگ ، هوش مصنوعی ، شبکه و ...

خوبی کتاب های این انتشارات به نظر من اینه که 

1 - مباحث رو خوب پوشش میده (البته مباحث خیلی عمیق و تخصصی معمولا ندارن )

2 - نوشتار روان و ساده ای داره .

 

چند مورد از کتاب های خوبشون در حوزه هکینگ  :

موافقین ۶ مخالفین ۰