روز برنامه نویسی دیروز بوده و به نظرم رسید به مناسب این روز یه تجربه شخصی رو اینجا بگم در مورد یادگیری زبان های برنامه نویسی .
فکر کن بچه باشی کلی گریه و زاری کنی یه چیزی بخوای هی نه بگن بهت .
بعد از کلی گریه زاری که کردی یهو بگن : نه این خستس خوابش میاد
یا مثلا قهر کنی شام نخوری بعد یه صدا بیاد : اگه گشنش بود میومد
🤗
سلام و درود .
زمانی به درخواست یه دوستی توی شهرمون که مشاور تحصیلی بود یه پروژه ای انجام دادم گفتم شاید به درد شخصی اینجا هم بخوره . این پروژه یک نرم افزار تحت ویندوز هستش برای افرادی که مشاور تحصیلی هستند . نرم افزار ۲۰ یک برنامه جهت اتومات و سیستماتیک کردن یک سری از کارایی هست که مشاورای تحصیلی روزانه باهاشون سر و کار دارن .
دبستان بودن اون زمان . شاید کلاس چهارم پنجم یا شایدم سوم .
با خانواده رفته بودیم خونه دایی علی اینا (دایی بابام میشه) مهمونی . دایی یه نوه داره به نام حامد . اون زمان حامد خیلی کوچیک بود . شاید بین ۲ تا ۳ سالش بود اون شب حامد اینا هم اومده بودن .
من و بابام پیش هم نشسته بودیم برامون ظرف تخمه و میوه هم آورده بودن . طبق معمول من مشغول مغز کردن تخمه ها بودم . آخه عادت داشتم اول کلی تخمه مغز کنم بعد همشو یهو باهم بخورم . همینجور که مشغول بودم بابام از کنارم پاشد رفت اون سمت اتاق نشست فکر کنم میخواست یه نفرو ببینه باهاش حرف بزنه من یادم نیست اینجاشو درست .
دیدن این سلاح در رزمایش جنگ الکترونیک امروز ارتش جالب بود :)
اسم این سلاح Dronegun هستش که پهپاد ها و ریزپرنده ها رو هدف قرار میده . امواجی رو به سمتشون میفرسته که باعث مختل شدن کارکردشون میشه . با جستوجو بیشتر میتونید درموردش بخونید ...
سلام
در قسمت قبلی اومدیم اسکریپت اصلی کار رو نوشتیم که میرفت وبلاگ های بروزشده رو بدست میاورد . این قسمت میخوایم ببینیم چطور میشه اسکریپت رو به عنوان یک سرویس در لینوکسمون پیکربندیش کنیم که دائما در پس زمینه به طور خودکار اجرا بشه و کارشو انجام بده .