خواب جدید
این مال دوشب پیشه .
آقای زارع پور (وزیر ارتباطات) ناظم مدرسمون بود . یه روز رفته بودیم یه مراسم ختم ، دیدم عه آقای زارع پور هم اونجا نشسته . تا منو دید گفت بیا اینجا ببینم . رفتم پیشش . ظاهرا چند روز قبل یک امتحان خیلی سخت و نشد ریاضی تو مدرسه برگزار شده بود که ۲۰ آوردن توش غیر ممکن بوده .
آقای زارع پور گفت : امتحانی که چندروز پیش برگزار شد رو ۲۰ شدی !! چجوری میتونی این اتفاقو توضیح بدی ؟
بهش گفتم : والا من اصلا شرکت نکردم تو اون امتحان .
گفت : چی ؟ پس چجوری اسمت هست
گفتم : من شرکت نکرده بودم اون روز . شاید یکی از دوستان شوخی اسم منو نوشته نمیدونم والا .
همینجور که نگام میکرد خندید و سری تکون داد و رفت .
بعد از مراسم ختم رفتم بیمارستان . حال یکی از اعضای خانواده خوب نبود اونجا بستری بود . چند روز قبلش یهو دیدم شروع کرد بالا بیاره و حالش بد شد بردیمش بیمارستان .
بهش گفتم مگه اون روز که امتحان ریاضیه برگزار شد تو حالت بدنشد آوردیمت اینجا و من نرفتم امتحان بدم ؟
گفت : نه !! حال من روز قبل از امتحان بد شد . تو رفتی امتحانو دادی !!
داشتم پیش خودم فکر میکردم . چطور همچین چیزی ممکنه ؟ چرا چیزی یادم نیست ؟ یادم حرف آقای زارع پور افتادم ، واقعا کی میتونه اینو توضیح بده .
نهایتا تصمیم گرفتم فعلا فقط قبولش کنم وقتی میگن رفتم یعنی رفتم دیگه . در به در دنبال تلفن میگشتم به آقای زارع پور زنگ بزنم بگم اشتباه کردم اون روز من بودم !! اون من بودم ۲۰ گرفتم ...
ولی هیچ تلفنی نبود . هیچ اثری از آقای زارع پور نبود ...
داشتم دنبال اقای زارع پور میگشتم که از خواب پریدم ...
حیف شد . اگه میفهمید من ۲۰ شدم شاید یه جا دستمو بند میکرد (تو خواب :))
سم خالص